وعده عشق
پادشاهی در زمستان به یکی از نگهبانان
گفت :
سردت نیست ؟
گفت :
عادت دارم
گفت : میگویم برایت لباس گرم بیاورند اما فراموش کرد
صبح جنازه نگهبان را دیدند که روی دیوار نوشته بود :
به سرما عادت داشتم اما وعده لباس گرمت مرا ویران کرد ........
نظرات شما عزیزان: